نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوان-رمان» ثبت شده است

يكشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۸، ۰۳:۰۰ ب.ظ

اربعین طوبی

اربعین طوبی : یک داستان ولی پر از ماجرا از پیرزنی در پیاده روی اربعین...

اربعین طوبی نویسنده: سید محسن امامیان انتشارات جمکران

اربعین طوبی : یک داستان ولی پر از ماجرا از پیرزنی در پیاده روی اربعین…

 

اربعین طوبی
نویسنده: سید محسن امامیان
انتشارات جمکران

خلاصه:

داستان زندگی پیرزنی به نام « طوبی » که در پیاده روی اربعین شرکت کرده و دارد برای نوه هایش تعریف می کند.
اینکه « ایرانی بوده و زن دوم شوهرش می شود و می آید عراق برای زندگی. ارتباطش با هوویش، انقلاب ایران و اتفاقات حکومت عراق و بعث و … ، مبارزات پسرش حسن و آشنایی اش با شهید چمران، مفقودی پسرش، مرگ همسرش و… »

بریده کتاب(۱):

همان مرد درشت هیکل دشداشه پوش، یقه حمود را از پشت چسبیده بود و با خودش به سمت ماشین خرکش می کرد. حمود بی خبر از همه جا دست و پا می زد.
طوبی جسورانه پیش رفت و محکم خواباند در گوش مرد درشت هیکل: این است رسم مهمان نوازی ؟! ما اینجا غریبیم. صفحه «۹۷»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۸ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۲۷ ب.ظ

نفوذ در موساد

نفوذ در موساد :  یک نفوذ جذاب دقیق و هیجان‌انگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد

نفوذ در موساد : یک نفوذ جذاب دقیق و هیجان‌انگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد

 

نفوذ در موساد : صالح مرسی، نشر شهید کاظمی

معرفی:

لذت یک هیجان واقعی، وارد شدن در یک عملیات جاسوسی بزرگ، دست و پنجه نرم کردن با یک دشمن پیچیده و هراسناک را در این کتاب بخوانید …
یک نفوذ جذاب دقیق و هیجان‌انگیز در سازمان امنیت اسرائیل موساد یک مصری می‌تواند تل‌آویو را به‌راحتی گول بزند و هیچ‌کس نفهمد حتی تا آخرین لحظه‌های زندگی حتی پس از مرگ…

خلاصه:

داستان پسر جوان و پر استعدادی به نام رأفت که نیروهای امنیتی از توانمندی های زیاد او که داشته در جهت خلاف جلو می رفته، استفاده ی صحیح می کنند و او به عنوان یک یهودی وارد اسرائیل می شود. رأفت شبکه جاسوسی قوی از عوامل اسرائیل به نفع مصر درست می کند….. داستان پر از نشیب و فراز و ترس و هیجان است …

بریده کتاب(۱):

آنچه او را نگران می ساخت خواجه شارل سمحون است.
– چه اتفاقی برایش افتاده ؟ احوالش چطوره ؟
داره آماده می شه که مصر رو ترک کنه
– کجا می ره ؟
– معمولا فرانسه
– مطمئنید ؟
–این آخرین اطلاعاتیه که از اون داریم
….جالب برایم این بود که همه حرفهایی که توی رستوران قاهره زده بودم. بدون کم و کاست به اسرائیل رسیده!

 

نقد رمان نفوذ در موساد : با خواندن این کتاب حس غرور و سربلندی می کنی.

نقد رمان نفوذ در موساد نوشته ی صالح مرسی
این کتاب و دو سه تا برادر های این کتاب را که می­ خوانی پر از انرژی می­ شوی، احساس غرور و سربلندی می­کنی حس زنده و پویا بودن در درونت می شکفد.

نویسنده ی این کتاب یک تابوشکن است.

بت بزرگ اما توخالیِ اسرائیل؛ چنان برای خودش هیبت ساخته که دولت­ها و ملت­ها از ترسشان نمی ­توانند تکان و مخالفتی داشته باشند، اماصالح مرسی نویسنده این کتاب با بیان حقایقی از مجاهدت های جوان های شجاع مصری، روحیه ی مبارزه را در دل ها زنده می کند.

نفوذ، داستان جوانان مصری است که در زمان انور سادات پایه های وزارت اطلاعاتی مصر را می ­گذارند و با امید و ایمان و دست­های خالی به جنگ اطلاعاتی اسرائیل می­ روند. آن­ها جوان مصری بنام رافت را  در سرزمین اشغالی و میان صهیونیست­ها وارد می­ کنند تا در عرصه­ های مختلف مقابل اسرائیل بایستند.

ازخودگذشتگی، ایمان، تدبیر، زیرکی، شکستن هیبت دشمن، ذلیل و خوار دیدن دشمن، سست بودن تار عنکبوتی اسرائیل و…. همه ثمره خواندن این کتاب است.

ضمن اینکه نویسنده به زیبایی قلم را بر کاغذ حرکت داده و داستان را به جا و زیبا خلق کرده است.

لذت هیجان و معما گونه بودن کتاب برای جوان­ ها آن قدر زیاد است که کتاب را با همه ی دلهره­ ها و ترس­ها زمین نگذارند…. خوب می­ شد اگر کتاب « دل­نوشته های یک طلبه» هم همین طور داستان­پردازی و قلم­زنی می ­شد و…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۲۷
نمکتاب ...
يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۳۹ ب.ظ

فصل جوانی

کتاب فصل جوانی : چه فصلی ست فصل جوانی...چه پر باد است سر این جوان...

کتاب فصل جوانی : چه فصلی ست فصل جوانی…چه پر باد است سر این جوان…

 

کتاب فصل جوانی : قاسمعلی فراست، نشر عصر داستان

معرفی:

هر فصلی از زندگی شرایط خاص خودش را دارد. پسر باشی، پر انرژی باشی، جوان و سرحال باشی و آن وقت اگر مانعی مقابلت نباشد چنان می تازی که حتی شاید سرت را هم به باد بدهی.
این کتاب فصل های جوانی کردن یک پسر است. و شاید بتوان گفت نتیجه جوانی + عشق موتور

خلاصه:

شاگرد اول دبیرستان و عشق موتور محل، چه می‌خواست و چه شد! اول به عشق موتور ۲۵۰ از همه چیزش گذشت و به جبهه آمد فقط به خاطر موتورسواری اما نگرش‌ها و ارزش‌ها و باورهایش در مدت سه ماه چنان تغییر کرد که گویی سال‌ها در محضر اساتید عرفان و دین درس آموخته است یکی از عوامل این تحول عمیق او آشنایی با شهید دکتر مصطفی چمران بود.

بریده کتاب(۱):

جیم می شوم و به کوچه که می پیچم گاز آواز را می گیرم” بیا بریم شهر، کدام شهر، همان شهری که دلبر ناز داره آی بله…”
– هی ! خر خوان! صدای وحید است. بی خیال. وقتم را می گیرد. باید زودتر به خانه برسم و جایزه ام را نشان مامان بدهم و شیرینی اش را بردم پیش بهادر. بهادر یعنی موتور “تریل ۱۵۰”!بگو”۲۵۰”و…

بریده کتاب(۲):

شتابان پانسمانش را باز می کند و می پرسد: تو فیلمها دیدی چطور دکترها رگ پاره شده را می بندند؟
-آره اما آنها وسیله دارند. ضدعفونی می کنند. زخم بازویش را نگاه می کند و دست چپش را لای زخم می برد و دنبال رگ بریده می گردد و می گوید: در خواب همه اش به رگ پاره ام فکر می کردم و خواب اتاق عمل می دیدم. مصمم دنبال رگ می گردد و می گوید این تنها راه باقیمانده است. آن جور که هی باز کنیم و ببندیم مرگ تدریجیه. بالاخره هرکس خون محدودی دارد. می خندد و خوشحال می گوید بالاخره پیدایش کردم…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۳۹
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۲ ق.ظ

دیروز بارانی

دیروز بارانی : سیدمهدی شجاعی و مجید مجیدی، نشر نیستان

 

خلاصه:

این کتاب دارای دو داستان است که داستان اول مربوط به دو پسر است که به دلیل مشکلات مالی و … مجبور به کار کردن می‌شوند و کارهای جالبی می‌کنند…
داستان دوم هم داستان یک معلم فداکار است که با رفتار و منش خوبش، اهالی و بچه‌ها را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد و آن‌ها را به کتاب علاقه‌مند می‌کند، اتفاقاتی هم در این مسیر می‌افتد … .

بریده کتاب:

  • هاشم : راستی تو مدرسه رفتی؟
  • علی ماشاالله : آره خیلی رفتم.
  • هاشم : خیلی یعنی چند سال ؟
  • علی ماشالله : سالی نرفتم . همین جوری رفتم.
  • هاشم : پس بلدی بخونی؟
  • علی ماشاالله : نه…
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۰۲
نمکتاب ...
سه شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

دعبل و زلفا

 

 

دعبل و زلفا : روایتی عاشقانه از شاعری که مورد عنایت امام رضا(ع) بوده است.

دعبل و زلفا : روایتی عاشقانه از شاعری که مورد عنایت امام رضا(ع) بوده است.

داستان روایت عشقی آتشین که در اثر باد های سهمگین روزگار خاموش نشد ...

 

دعبل و زلفا : مظفر سالاری، به نشر

 

معرفی:

اگر دلت می خواهد جان تازه بگیری و محبت امام به دلت مزه کند این رمان را از دست نده…
با امام که باشی پادشاه عالمی، دور که شدی خوار و زبون دیگرانی.

کتاب عاشقانه

 

بریده کتاب(۱):

زلفا با چابکی درون خمره ای گلی که خالی بود پرید. در آن لحظه که می خواست درون خمره بنشیند، چرخید و دعبل را کنار جعبه های انار دید. او را شناخت و تعجب کرد که در آن موقعیت می بیندش.

 

دانلود کلیپ دعبل و زلفا از آپارات نمکتاب

 

#دعبل_زلفا⁦⁦⁦⁦❤️⁩
#مظفر_سالاری

 

 

دعبل و زلفا به روایت عکس نوشت

 

عکس نوشته هایی از کتاب دعبل و زلفا

عزت نفس,هوا و هوس
همیسه غبطه خورده ام
به کسانی که عزت نفس خود را
قربانی هوا و هوس نکرده اند!
زیان,خشنودی خدا
کسی که کارش برای خشنودی خداست،
هیچ گاه زیان نمی کند!
تجربه تلخ,سرزنش,دعبل و زلفا
کسی که تجربه تلخی را دوباره تجربه کند،
قابل سرزنش است!
ایمان,قدرت,دل بستن
کسی که به خدا ایمان دارد،
دل به قدرتی نمی بندد
که پیوسته در حال افول است.
امام,هدایت امام
جمله ای از امام همانند کیمیا،
مس وجود انسان های مستعد را به طلا نزدیک می کند.
دعبل و زلفا,نابود شدن,ابرقدرت زمانه
چیزی که از حق نشانی در خود ندارد، حتی اگر سر به آسمان بساید
و ابر قدرت زمانه باشد، نابود شدنی ست.

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۳۱ ب.ظ

فریب

کتاب فریب
نویسنده: مهناز رئوفی
انتشارات کیهان

معرفی :

💎دین چیست؟
فرقه ها کدامند؟
چه تفاوتی باهم دارند؟
کدام راه و روش می تواند انسان را خوش بخت کند؟
آرامش کجاست؟
بیشترین لذت ها را از کدام مسیر زندگی می توان چشید؟
این ها و سوالات زیاد دیگرتان را با خواندن این رمان جذاب پاسخ گویید.




یکی تبلیغ دین مسیحیت می کند، آن دیگری جزوه های تبلیغی وهابیت را شبانه درخانه‌ها می اندازد. در خیلی از شهر ها هم فرقه بهائیت دارد با تمام توان جوان‌ها را جذب می کند . رمان فریب داستان زندگی خانوادگی دختر جذابی به نام ساحل است که برای رسیدن به اهدافشان بهائی می شوند.

خلاصه کتاب:
 دختری به نام ساحل که در خانواده‌ای بی قید زندگی می کند با الهام که بهائی بوده آشنا می‌شود . الهام خانواده ی آنها را به سمت بهائیت می کشاند و زندگی عاشقانه ساحل را از هم می پاشاند. آنها از ایران می روند و ساحل در آنجا دچار زندان می شود و پسرکوچکش هم مورد تجاوز بهائی ها قرار می گیرد. بهایی ها خانه شان را در ایران بالا می کشند و ساحل دست به انتقام می‌زند.

برشی از کتاب:
صدای خنده و شادی در فضای اتاق پیچیده بود. درحالی‌که میز را می‌چیدیم از شادی در پوست خودم نمی گنجیدم . با اینکه می دانستم دانشگاه آزاد هزینه زیادی دارد. اما بالاخره قبول شده بودم ولی این شادی دوامی نداشت.                                                           

 

      تازه خوردن شام را شروع کرده بودیم که یکدفعه زنگ خانه به صدا در آمد و در را باز کردیم. همه ی نگاه ها به سمت در بود که یکباره صدای هیاهو ، جیغ و سوت شادی از بیرون به گوش می رسید ، جوانان بهائی تصمیم گرفته بودند ما را غافل‌گیر کنند و خبر قبول شدنمان را به ما بدهند. الهام و المیرا و نوید و وحید هم که جزو آنها بودند همگی با خانواده من دست دادند و دست هایشان را به طرف من و رضا هم دراز کردند.....  صفحه132
 
 
 
 
 

عکس نوشته هایی قشنگ و دلفریب از کتاب فریب

 

عکس نوشته هایی قشنگ و دلفریب از کتاب فریب نوشته ی مهناز رئوفی

کاش آن روزها می دانستم که بهاییت همه ی شاخص های یک فرقه را داراست.
در واقع بهاییان روش های جذب افراد را به خوبی آموخته اند و او، به خوبی از عهده ی آن بر آمده است.

ثروت امتحان بزرگی است که همه از آن سربلند بیرون نمی آیند و استفاده درست از ثروت کار راحتی نیست.

ساحل دختر هجده ساله ای است که بعد از دیپلم گرفتن به اصرار خانواده تن به ازدواجی می دهد .
که خود از ته دل رضایتی به آن ندارد و برای احترام به پدر و مادرش نه نمی آورد و ازدواج می کند.
زندگی مشترک او پایدار نیست و طولی نمی کشد و بعد از ۵ سال با یک بچه مجبور به طلاق می شود.
او بعد از طلاق تصمیم به رفتن دانشگاه می گیرد و در کلاس های کنکور شرکت می کند.
در آموزشگاه با دختری بهایی به نام الهام آشنا می شود.
آن دو در پی رفت و آمدها با هم صمیمی می شوند که…

هیچ وقت به ازدواج فکر نکرده بودم و هنوز معیارهای اصلی انتخاب همسر را برای خودم مشخص نکرده بودم.
به مسائل جزئی پرداختم و گفتم : شما که منو ندیده بودید چه طور به خواستگاری من آمدید؟
او هم خیلی سطحی و نپخته گفت: حالا که دیدم . خیلی هم پسندیدم.
با شرم لبخندی زدم و گفتم : اما با یک بار دیدن که…

کاش می شد زمان را مثل عقربه ی ساعت به عقب برگرداند و از نو شروع کرد.

گاهی فکر می کنم اگر آن قدر بی اطلاع نبودم؛ هرگز به دینم شک نمی کردم.
همان یک لحظه که به خاتمیت پیامبر اسلام شک کردم، مثل افتادن در پرتگاهی یک باره رها شدم و هیچ گونه دستاویزی که بتواند مرا از پرتاب نجات بخشد نیافتم.

او حتی نمی دانست که یک دل نه صد دل، در نگاه اول فقط یک هوس بود و عمر هوس خیلی کوتاه…

چندین چراغ دارد و بی راهه می رود، بگذار تا بیفتد و ببیند سزای خویش.

زندگی که باری به هر جهت نمی شود.

 

 

فریب : داستانی واقعی به قلم یک نجات یافته

 

سیستمی دارند این بهایی ها که فقط و فقط مخصوص خود اسرائیلشان است.
و سیستمی داریم ما مسلمان ها که قطعا برای ما نیست و معلوم هم نیست از کدام جهنم دره ای آمده،
روال ما بی خیالی و سستی و تنبلی و در نتیجه کم کاری است، هرچند که تمام و کمال به ضرر خودمان تمام شود و هست و نیستمان را به باد بدهد
و روال آن ها، جنگیدن به هر قیمتی با هر بهانه ای برای دست پیدا کردن به همه چیز است؛
فریب قطعا یک رمان خیالی نیست.

داستان های زیادی است که در شهرهای ما و برای افراد زیادی هم اتفاق افتاده و «فریب» یکی از آن هاست.

دختری که نه عقده ای ست نه تحت فشار دین که بگویند از دین زده شده است؛ خانواده ای راحت و آزاد ….جریان های دردناک و سختی که در زندگی این دختر جوان اتفاق می افتد با آزادی کامل و با اختیار خودشان رقم می خورد.

قلم داستان روان و ساده است و محتوای خوبی هم دارد و البته دختر زیبای داستان دچار دردسرهای زیادی می شود که نتیجه روندی ست که خودش و خانواده اش دست می گیرند.

 دست به دست چرخیدن رمان فریب بین دوستان تاییدیه ی جذابیت بالای آن است. وقتی که صفحاتش را ورق می زنید دلتان آرام می گیرد که جای شخصیت اول داستان نیستید و دائم در فکرید که چگونه پدر و مادر عقل و فکرشان را کنار گذاشتند و با نشانه های خطر زیادی که سر راهشان سبز می شود باز هم ادامه می دهند و با پای خودشان به سمت چاه می روند هر چند که در احوالات مردم اطراف اگر بنگرید پر است از این حماقت ها و بی عقلی ها و البته دردهایی که گاه درمانش امکان پذیر است!

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۳۱
نمکتاب ...
سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۰۳:۰۰ ب.ظ

عریان در برابر باد

 
عریان در برابر باد : درخت گرچه کوچک باشد، ریشه اگر محکم بود هیچ بادی حریفش نیست

عریان در برابر باد نویسنده: احمد شاکری انتشارات: سوره مهر

عریان در برابر باد : درخت گرچه کوچک باشد، ریشه اگر محکم بود هیچ بادی حریفش نیست

 

عریان در برابر باد
نویسنده: احمد شاکری
انتشارات: سوره مهر

معرفی:

گاهی یک نفر کاری می کند که از صدها انسان بر نمی آید. و گاهی محبت ریشه ای می شود که هزاران هزار حیله و دشمنی نمی توانند آن را خشک کنند. آن یک نفر پسری جوان به نام “یوسف” است و آن ریشه، محبت در دل پسرها و دختران روستا.
تا دنیا دنیاست این شیوه پاسخ می دهد.

بریده کتاب(۱):

صدای خس خس نفس های یوسف از داخل اتاق شنیده می شد:
-امروز زودتر آمدی، سلام!
دلارام در را بازکرد، قدم به داخل اتاق گذاشت.
-سلام، این دفعه ازکجا فهمیدی؟ فکر کردم می توانم غافلگیرت کنم.
-مثل همیشه از عطر لاله های وحشی
دلارام به نرمی خندید. یوسف سرش را پایین انداخت. دست هایش بر بدن کهربایی کاسه شیر نشستند:
-عطر تو خواب را از چشم معلم این ده پرانده، انگار عطر گلی بهشتی است. هروقت به افکار افلاطون فکر میکنم، خودم را در غار تاریک او می بینم که پشت به دهانه ی غار، تو را که چون سایه ای بر دیواره ی آن می خرامی نگاه می کنم و سعی می کنم در تخیلم صورت واقعی تو را در عالم مثال تصور کنم.
دلارام روسری بلند اش را از سر برداشت و زمزمه کرد: فکر نمی کنم هیچ فیلسوفی در تاریخ، عاشق خوبی از آب درآمده باشد.
یوسف گفت:
برای من عشق به تو، عشق به تمام خوبی هاست و تمنای خوبی ها همان ذکر است.
نگاه متعجب دلارام بر تصویر نقاشی روی دیوار اتاق گشت و روی تصویر که تنها با دو رنگ سیاه و قرمز کشیده شده بود دوخته شد….

نقد رمان عریان در برابر باد : با مضمون کلی دفاع مقدس، اما با درون‌ مایه‌ای عرفانی – سیاسی.

نقد رمان عریان در برابر باد نوشته ی احمد شاکری
عریان در برابر باد، داستان بلندی است به نویسندگی احمد شاکری؛
با مضمون کلی دفاع مقدس؛
به روایت هم میهنان غیور کُردمان؛
اما با درون‌ مایه‌ای از طرفی عرفانی و از طرفی سیاسی.

پیام اصلی داستان:
۱) روایتگر دوران پس از دفاع مقدسند که رد آن بر روزگار ماست.
شهدای تپه برهانی، یوسف (شخصیت محوری داستان) که مدال جانبازی شیمیایی را از آن دوران بر سینه دارد.
ملا ادریس، پدر ابراهیم؛ که سرانجام پسر شهیدش، واسطه هدایت او به صراط مستقیم (ولایت علی بن ابی طالب)می شود.
۲) سیاست
کتاب، سویی نیز می‌افکند بر سیاست روز و فعالیت‌ها و تبلیغات وهابیت، اینکه با صرف پول‌های هنگفت و زد و بند با بزرگان روستا، در پی تطمیع و جلب مردم به سمت خود و جذب آن‌ها در نیروهای نظامی‌شان (به اسم پرچم اسلام و کمک به برادران مسلمان) هستند.
وهابیت اگر چه از دل اسلام درآمد، اما در تقابل با تمامی پیکره اسلام قرار می‌گیرد و تنها در اندیشه دنیای خود است و در لجنزار دنیا دست و پا می‌زند.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۰۷ ق.ظ

عزیز جهان

 

عزیز جهان: داستان پرفسوری معروف که برای تخصص گرفتن به انگلیس رفت

عزیز جهان: داستان پرفسوری معروف که برای تخصص گرفتن به انگلیس رفت



خلاصه کتاب:
عزیز خضرایی در جنوب ایران به دنیا آمد و شافعی مذهب است. از منطقه لارستان. از حدود سال 1300 شروع می‌شود و فضای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی را ترسیم می‌کند. او با هزار سختی درس می‌خواند و در رشته پزشکی خدمت می‌کند، قسمت جذاب کتاب کارها و حال و هوای این جوان است. برای تخصص به انگلیس می‌رود اما به خاطر غیرت و تعصبش که مثال زدنی است به ایران برمی‌گردد او هم اکنون پروفسوری معروف در شیراز است.

برشی از کتاب:
صفحه 315: یک هفته بعد، قبولی من را رسما اعلام کردند از نو پروفسور پیکاک از سوی بیمارستان به من پیشنهاد کار در بیمارستان بریستول را داد. –عزیز اوضاع ایران به هم ریخته، الان تو این‌جا اعتبار کسب کرده‌ای، با امکانات و حقوق خوب هم استخدام می‌شوی. الان هم با انقلاب خیلی از پزشک‌ها دارند از ایران خارج می‌شوند. قبول می‌کنی عزیز؟ مثل خودشان بی‌تعارف پاسخ پروفسور پیکاک را دادم: « - استاد من به دو علت باید برگردم ایران» اول تعهد و قراردادی که به مملکت و مردم خودم دادم به همین که بعضی پزشک‌ها به انگیزه‌هایی کشور را ترک می‌کنند بزرگترین دلیل من برای بازگشت است. دوم: شرایط فرهنگی انگلستان چیزی نیست که با طبع من و خانواده‌ام جور باشد. من دوست دارم بچه‌هایم در ایران و با فرهنگ ایرانی پرورش پیدا کنند. از پیشنهاد شما ممنونم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۰۷
نمکتاب ...
سه شنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۴۱ ق.ظ

طوفان دیگری در راه است

 

رمانی عاشقانه از نویسنده ای زبردست: طوفان دیگری در راه است

رمانی عاشقانه از نویسنده ای زبردست: طوفان دیگری در راه است



معرفی کتاب:
طوفان وقتی می آید همه چیز را ویران می‌کند چقدر خوب طوفانی بیاید و همه ی خرابی‌های وجود انسان که به دروغ آنها را آبادی می‌بیند ویران کند . شاید بنایی نو بسازد و به سامان برسد .



برشی از کتاب:
همین آزیتا خانم درست همان زمانی که با سوزوگداز به من می گفت دوستت دارم ، چند نفر دیگر را هم همزمان مورد تفقد قرار می‌داد و وقتی من احمق ساده لوح متوجه ماجرا شدم و مواخذه اش کردم در کمال بی‌شرمی جواب داد خب مگه چیه آدم چند تا پروژه رو همزمان به طور موازی پیش ببره که یکیش به نتیجه برسه من هم به خاطر اینکه برای همیشه او را از زحمت توالت و سایه و خط چشم خلاص کنم ، با یک مشت مختصر، دور چشمش را سایه مشکی کار کردم (ص 160)

 

نقد رمان طوفان دیگری در راه است : همیشه یک روزنه­ ایی هست که باز است، باید ببینی!

طوفان دیگری در راه است نوشته ی سید مهدی شجاعی

داستان تحول انسان­هاست، جوانی با استعداد که در اجتماعی فاسد تمام استعدادها و دارایی­ های درونیش بر باد می­ رود، این جوان ­مرد و زنش فرقی ندارد اما تنها خواستن است که هر دوی آن­ها را به خوش­بختی می­ رساند. پسری خوش استعداد که به خاطر خانواده و جامعه توسری­ خور است، تشنگی محبت، او را به زنی وصل می­ کند و هر دو در مسیری، زندگی درست را پیدا می­ کنند.

پیام اصلی:
راه برای رسیدن به رشد برای هیچ­کس بسته نیست، فقط باید اراده کنی و بخواهی.
همیشه یک روزنه­ ایی هست که باز است، باید ببینی!

انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا

پیام­های فرعی:
هر چیزی در عالم هستی تأثیر گذار است، کلام ما، نگاه ما، …
کار اثرگذار کاری است که تداوم داشته باشد، نویسنده در مسیر تربیتی که در کتاب دارد؛ دقت بالایی به کار برده و سعی می­ کند امر و نهی را مستقیم به کار نبرد.

نقاط ضعف:
پرداختن زیاد به فضاسازی­ هایی که منفی است و خواندنش چندان منفعت ندارد .
نامه­ ها گاهی طولانی است و در جایی، کار ناشایست خودش را در راه خدا عنوان می­ کند که عجیب است .

کمال (کامی): پر استعداد است، زبان تندی دارد و رک­ گو است، جامعه او را درک نمی­ کند اما تشنه­ ی درک محبت و فهمیدن خوبی­ هاست.

زینت: بزرگ شده در خانواده­ ای مذهبی است که به علت تنهایی و ناآگاهی در مسیر بد می­ افتد.

کتاب برای دبیرستان به بالا مناسب است.
مخصوصا کسانی که حس می­ کنند دیگر راه رهایی و نجاتی ندارند و افتاده اند در گرداب بدی­ ها، گردابی است که می­ بلعدشان.
اما این داستان نقطه­ ی امیدی می ­شود برای همه جوانان که بدی­ها، گرداب نیست اگر بخواهید.
بلکه تنها چاله ­هایی است که می­ توانید با یاری یک خوب از آن­ رها شوید.

همیشه یک خوب می­ تواند شما را تازه و نو نوار کند.
در این داستان خوب، همان مصطفی چمران است مصطفی، فراتر از زمان و مکان شاهد همه چیز است.
فقط باید بخواهی در منظر آن­ها خودت را قرار بدهی.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۴۱
نمکتاب ...
سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۶، ۰۶:۳۹ ق.ظ

خواب باران

 

کتاب خواب باران : باران زندگی را زلال می کند...هرقدر که گل آلود و کدر شده باشد...

کتاب خواب باران نویسنده: وجیهه سامانی انتشارات: کتابستان

کتاب خواب باران : باران زندگی را زلال می کند…هرقدر که گل آلود و کدر شده باشد…

کتاب خواب باران
نویسنده: وجیهه سامانی
انتشارات: کتابستان

معرفی:

باران خواب ندارد! این آدم ها هستند که خودشان را به خواب می زنند اما باران که خیسشان کند شاید بیدار شوند. مخصوصاً دختر داستان ما که باران زندگیش را جاری کرد. باران محبت

بریده کتاب:

پاک بودن توی محیط امن و سالم، هنر نیست.هنر اینه که آدم تو دل نا پاکی ها، شرافت خودشو حفظ کنه..ص۱۳۶

«باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد»
«گاهی بهشت در دل آتش میسر است»

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۳۹
نمکتاب ...