نمکتاب

نمکتاب
امام علی(علیه السلام): کتاب غذای روح است.هر کس با کتاب آرامش یابد هیچ آرامشی را از دست ندهد.

قدمی برای تحول مطالعه کشورمان!

سایت نمکتاب:namaktab.ir
کانال نمکتاب: @namaktab_ir





در اين وبلاگ
در كل اينترنت
آخرین مطالب
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد کتاب-نامناسب» ثبت شده است

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

یادگاری

 

رمان یادگاری: ترسیم خوب فضای کثیف شیطان پرستی، هر چند راه درست نشان داده نشده

 

رمان یادگاری ، رمان اینترنتی، نویسنده : هستی

این سال ها تب و تاب فرقه ها و ادا و اطوارهایی که لقب نو ظهور گرفته اند خیلی زیاد شده است یکی اش همین «شیطان پرستی» است. بشر دو پا حوصله ی خدا را ندارد، طبیعتا باید حوصله هیچ کس دیگر را هم نداشته باشد، کسی که نمکدان بشکند ، دیگر نمکش هم ریخته و کثیف شده است اما این بشر می‌ رسد به شیطان از یک طرف می‌ گوید پرستش نه و از طرف دیگر شیطان را می‌ پرستد.

رمان یادگاری ترسیم فضای زندگی دختری است که پدرش رئیس شیطان پرست های ایران است. دختر قربانی عقاید پدرش می‌ شود تا جایی که در تیمارستان هم  بستری می شود.

نویسنده فضای کثیف و متعفن و شوم شیطان پرستی را خوب ترسیم کرده است و حتی فضای اینکه کسانی که از خدا و اهل بیت دوری می‌ کنند نه تنها خودشان که اهل و عیالشان را هم به بدبختی می کشانند.

به هر حال قلم نویسنده خوب است، محتوا هم خوب منتقل شده است
هر چند که نویسنده راه درست را به خواننده نشان نمی‌دهد و علت این همه سردرگمی بشریت را واضح نمی گوید ولی خدا که خالق بشر است می فرماید: هر کس از یاد و نام من دوری کند به سختی می افتد.

 جوان های جامعه ما، این روز ها فکر می‌کنند سخت ترین دشمنشان خدا و چهارده معصومند حتی علنی می‌گویند امامزاده ها نه.
اما همین جوان ها نمی‌گویند که چرا باید فرهنگ غرب باشد؟ چرا سخنان فیلسوفان غربی محترم است اما جملات احادیث نه؟
من رمان های آمریکایی، اروپایی زیاد می‌خوانم آنها سرگشتگی و سختی های خودشان را دارند ترسیم می‌کنند رمان های خانم جوجومویز علناً دارد می‌گوید که آنها با چه سختی دارند در زندگی دست و پا می‌زنند و فساد و بی بندوباری شان، ناامیدی و دلواپسی برایشان آورده اما جوان های ما باز هم خدا دوستی و امام‌ دوستی را فروخته اند به شیطان دوستی همان شیطانی که در روز قیامت به پیروان نالانش می گوید: به من چه؟  چرا به حرف من گوش دادید؟ من خودم هم اسیر و محتاجم و آن جا دیگر چاره ای نیست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماه پری

 

رمان ماه پری: کتابی که قاچاقی چاپ شده و... هدف وسیله را توجیه می کند!!!

 

رمان ماه پری ، پیتر فرای، ترجمه: احمد مرعشی ، نشر: نامعلوم، چاپی

داستان جنگ امریکا و ویتنام است.
که نقش اول آن را دختری به نام ماه پری دارد. دختری جسور، عاشق­ پیشه و بسیار فریبنده، فرمانده­ی مقاومین ویتنام او را از دست امریکایی­های متجاوز نجات می­ دهد و عاشق خودش می­ کند.

ماه پری آموزش ­های نظامی و غیر نظامی می­ بیند تا به دستور «کیم تامسون» فرمانده­ اش نفوذ کند به دستگاه آمریکایی­ ها و جاسوسی کند. اصل این آموزش­ ها را هم با تن­ فروشی  اداره می­ کرده است.
ماه پری موفق می ­شود و معشوقه فرمانده­ی آمریکائی­ ها می­ شود و کمک بسیار زیادی به ویتنام می­ کند. آخر داستان هم مشخص است که لو می­ رود و …

پیام اصلی داستان شاید در نگاه خیلی­ ها شجاعت مردم ویتنام برای آزادی کشورشان بوده باشد. این درست است که اگر مقابل ظالم محکم بایستی تو پیروزی و او مغلوب و شکست خورده است و نباید تن به ظلم داد و با جان و مال باید از وطن دفاع کرد.

اما نکته دقیق در این میان، تفاوت جنگ آن­ ها و نگاه آن­ها به مسلمانان است. در تمام دنیا برای رسیدن به هدف می­ شود از هر وسیله ­ای استفاده کرد، حتی از ظلم. در تمام داستان می ­بینید که ویتنامی­ ها برای رسیدن به هدفشان به خودشان هم رحم نمی­ کنند و همدیگر را دور می­ زنند، و گاهی بدتر از امریکائی­ها هم رفتار می­ کنند. حتی «کیم تاسون» فرمانده­ی ویتنامی­ ها به ماه ­پری که به خاطر او خودش را فدا می­ کند نارو می­ زند و این در مرام جوانمردان نیست.
جمله ­ی «هدف وسیله را توجیه می­ کند» شعاری است که مدام در ذهن خواننده جولان می­ دهد و این غلط­ ترین جمله است. تازه متوجه می ­شوید که به هدف می­ توان رسید با راه­ های غلط و ظالمانه. یعنی لذتی نصیبت نمی ­شود، حتی اگر هم برسی!
این کتاب را مقایسه کنید با کتاب مفتون و فیروزه که رمان دو جلدی است و آن هم به مبارزات داخلی ایران ربط دارد. تفاوت از زمین تا آسمان است.
و نکته جالب اینکه کتاب برای نشر خاصی نیست و به نظر قاچاقی چاپ شده است. نویسنده با توصیفات خوب از فضاها، خواننده را کاملا در فضای جنگ و جنگل و سختی و مقاومت قرار می ­دهد. درگیری ­ها و تاکتیک­ های جنگی و پیچ و خم ­های درونی و بیرونی دو جبهه، قوت و ذکاوت شخصیت­ های اصلی داستان … و موارد دیگر تعلیق­ ها و بهانه­ هایی است که خواننده را مشتاقانه دنبال خود می­ کشد و تا پایان داستان او را در فکر و شوق نگه می­ دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۱ ب.ظ

احضاریه

 

رمان احضاریه: تحلیل تاریخ به اشتباه

 

رمان احضاریه ، علی موذنی

علی موذنی را با کتاب «نه آبی نه خاکی» و «ظهور» می شناسم، علی موذنی را در «قاصدک» یافتم.

تعهد و تفکر و لذت خواندن کلمات در کتاب های موذنی و تلفیق حس با حال معنوی در بیشتر نوشته های موذنی قابل حس است.

اما یک نکته در خور توجه است و آن اینکه گاهی علی موذنی پا را از حریم تخصصی­ اش فراتر می­ گذارد؛ آن هم برای آنکه حس می کند با مخاطب امروز و برای خواننده امروزی باید مفاهیم را این طور تبیین کرد. این امر اگر با دقت و درست انجام نشود اثرات مخرب دارد.

مثلا نسبت هایی که در کتاب هایش؛ گاه به معصومین می دهد، شاید برای خواننده لذت بخش باشد اما باید دقت کرد که این نسبت ها را به چه کسی می دهد و آیا مجاز است یا خیر؟

در کتاب احضاریه؛ آقای موذنی، خواب خواهر شخصیت اول داستان و لیوان آب حضرت زینب(س) را خیلی راحت قلمی می کند.
که در دنیای فرقه ها وعرفان های نو ظهور، ظهور این نوشته ها بی اشکال نیست و ضرر خودش را می رساند.

نکته­ ی دیگر کتاب­ تغییر شخصیت خواهر و برادر داستان است. برادری که گاهی در پوسته­ ی خواهرش می رود و در کنار دوست خواهرش نگاه مردانه به موهای باز یک دختر متعهد دارد، در حالی که او این فرد را دختر و دوست خودش می ­داند.

و دیگر
مطابق میل ارائه دادن تجزیه و تحلیل از تاریخ … مثلا صحبت درباره شخصیت عبدالله بن جعفر همسر حضرت زینب و تحلیل نرفتن او به کربلا کار آسانی نیست که البته برای نویسنده محترم آسان بوده است.

بیان بعضی از کلمات از زبان حضرت زینب(س) هم، بار خودش را دارد که نباید داشته باشد.
با توجه به روند شیرینی که آقای موذنی از روابط عاطفی خانواده پیامبراکرم(ص) در پیش گرفته بود اگر کمی دقت می شد و بعضی از کلمات با دقت بیشتری در کتاب جای می گرفت، این شیرینی عمق پیدا می کرد ولی …

به هر حال می شد که کتاب قبل از ارائه به عموم، رفع نقص بشود که متاسفانه نشد. باشد که کتاب بازنویسی شود و…

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۹ ، ۱۲:۵۱
نمکتاب ...
شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

ماهی ها پرواز می کنند

نقد رمان ماهی ها پرواز می کنند: تحولی غیر ممکن اما عظیم در فضایی ده روزه

 

نقد رمان ماهی ها پرواز می کنند : نوشته مریم بصیری
داستان دختری به نام ماهی که برای درس خواندن به تهران آمده است.
اصل و نسب خودش را کنار گذاشته، دانشجوی ارشد و موفق در کارش است.

او خانواده اش و فرهنگ و ارزش­هایشان را در شأن خودش نمی­ داند و زندگی دیگری برای خودش رقم زده است که باعث شده در ظاهر شیک و دلچسب باشد اما از درون خسته و ویران.

زیارت خانه خدا قسمتش می­ شود که البته او به نیت استفاده از هنر معماری عربستان راهی می­ شود.
اتفاقاتی می­ افتد که او را به خود می­ آورد.

نویسنده تلاش کرده تا درون یک دختر جوان و فضای بیرونی که او را با این ترکیب پوششی آرایشی قضاوت می­ کند را ترسیم نماید و درفضایی ده روزه تحولی عظیم را برای او رقم بزند.

تکرار صحنه­ ها و لحظه­ ها و مکان­ها؛
دیالوگ­های غیر شیرین و غیر جذاب؛
عدم پویایی فکری قهرمان داستان؛
چرایی تغییر مسیر او چه به سمت بدی­ها و چه به سمت خوبی­ها باعث شده است تا رمان دیر و کند پیش برود و خواننده خسته می­ شود.

نویسنده می­ توانست خیلی بهتر از فضای معنوی آن­جا و حال و احوال افراد استفاده کند.
مدام افکار و عقاید قهرمان داستان را به چالش بکشد و او را در پی یافتن جواب به تلاش وا دارد.
اما بیشتر تعریف­ ها از افرادی است که محض تفریح به حج رفته­ اند.
به جای توصیف حالات شیرین روحی، شوق و ذوق تفریح و خرید در دل می­ نشانند.

بهر حال رمانی است که اگر بازبینی شود می­ تواند کمک فکری خوبی برای جوانان باشد.
سوالات زیادی در ذهن خواننده شکل می­ گیرد؛
از چرایی انتخاب عروس مسافر توسط شوهرش؛
دامادی دین دوست، عروسی دین­ گریز و تفاوت فاحش آن­ها.
از اینکه همسفران غالبا دل به حال معنوی سفر حج نمی­ دهند و یا ایرانیان اینگونه­ اند،
اینکه پیرها تمایل به عبادت دارند و جوانان ما نه،
اینکه زنان ایرانی کم حوصله و بداخلاق و مصرف­گرا هستند.

نویسنده، می­ توانست در رمان  علاوه بر نشان دادن شخصیت­های ضعیف، فرد یا افرادی قوی و خوب را هم نشان دهد تا سیر تحول ماهی، شکل منطقی پیدا کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

سفر به دیار عشق

 

نقد رمان سفر به دیار عشق: هیچ قاعده ای در عالم هستی وجود ندارد.

 

نقد رمان سفر به دیار عشق :نوشته آرامش ق ۲۰
داستان دختری که مورد سوء ظن خانواده و همسرش قرار می گیره .
بالاخره با تلاش پلیس ها رفع اتهام می شه و سر زندگیش بر می گرده.
پیام داستان:
هیچ قاعده ای در عالم هستی وجود ندارد.
پیام فرعی:
هر کس چوب کارهای خودش را می خورد .
دین یعنی این که خدا را قبول داشته باشی و هیچ حرف و دستوری دیگر هم نیامده و نیست.
زندگی آزادانه خوب است و روابط دختر و پسر هیچ ضرری ندارد .
تمام مردها اگر صد روز هم کنار یک دختر زیبا زندگی کنند و با او تنها در خانه باشند؛
برادرند وهیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.
بی دین ها روشن فکرند:
حق به حق دار می رسد.
زندگی بدون انجام حرف های خدا خودش بسیار شیرین است و نیازی به خدا نیست .
جوانهای نیروی نظامی ما خودشان یه پا دختربازند.
بهترین دوستت بدترین دوستت ممکن است بشود؛ مواظب باش.
بالاخره همه ی بدها خوب می شوند.
حضور خدا فقط برای آن است که هر جا گیر کردی صدایش بزنی؛
بقیه ی راه و روش هایی که خدا ارائه کرده است زیادی است و کلا نمی خواهد به آن بپردازید.
قلم دست شماست و خیالات همه بی سرو ته، هر چه در عالم خیالتان جولان می دهد بنویسید.
می شود رمان، آراسپ چاپش می کند غصه نخورید.
یک دختر صد تا برادر خارج از خانواده دارد که هم آغوششان باز است؛
هم دلسوزند و هم خواجه اند،راحتِ راحت رابطه برقرار کنید.
خلاصه آن که بد نیست نیروی اطلاعاتی، نظامی و پلیس ما کمی از شرف نیروهایش دفاع کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ب.ظ

دالان بهشت

 

نقد کتاب دالان بهشت: ورود به عرصه تربیتی دختران جامعه ما با آموزه های ناقص

 

نقد کتاب دالان بهشت ، نازی صفوی       

 زندگی دختر یکی یکدانه ی تاجر بازاری که پسر همسایه شان عاشقانه او را دوست دارد و در سن ۱۷ سالگی از او خواستگاری می کند و در دو سال عقدبستگی شان مهناز با ناشی گری ها و افراط و تفریط های اخلاقی، عاطفی و فرهنگی اش محمد را عاصی می کند، محمد طلاقش می دهد و راهی خارج می شود.
مهناز ۸ سال صبر می‌کند، تلاش می‌کند تا خودش را رشد بدهد و پس از ۸ سال دوباره این دو به هم می رسند در حالی که همچنان عاشق همدیگر هستند.

کتاب با قلم خوب خانم صفوی است و به روز و متناسب با احساسات و هیجانات نوجوان و جوانان است و مورد استقبال قرارگرفته است.
پرداختن به یک معضل رایج بین جوانان امروز ، ورود به عرصه تربیتی ناقص دختران و پرداختن به آن از نگاه یک پیرزن با تجربه و با تربیت اصیل امری ضروری و شایسته است. دخترانی که از سر زیادی محبت متوقع و لوس شده اند و از مسؤلیت پذیری پایین، تنبل و بی توجه هستند و از کثرت امکانات رفاه زده و کم تحمل شده اند و اما…  

واکاوی این معضل اگر با نگاهی جامع گرایانه و دور از نقطه نظرهای شخصی رخ می داد قطعا می شد کتاب را به عنوان یک اثر تربیتی مطرح کرد ولی اینکه نویسنده کنار نقطه نظرهای کارشناسی، نظرهای شخصی و غیر کارشناسی اش را هم مطرح کرده است که این اگر مورد قبول جوان ما قرار بگیرد خودش می‌ شود یک معضل.
اینکه نویسنده از زبان محمد به مهناز می گوید که نمی خواهد مثل زن های قدیمی فقط در خانه باشد و درس بخواند، یک قضاوت عجیب است. مگر نسل ما که ماحصل تلاش مادرانمان هستیم، بد و نفهم بار آمده ایم؟ و مگر فیزیک و شیمی و زیست خواندن عقل زندگی و اخلاق عملی و ادب و وقار و همسرداری و بچه داری یاد جوانان ما می دهد؟

یعنی هنر ارزشمند قالی بافی، خیاطی، آشپزی و تربیت فرزند و ده ها هنر مادران ما چه عیبی دارد که بی فایده و کهنه است اما اگر کسی لیسانس زبان یا ریاضی و یا حقوق داشته باشد فرهیخته است و با فرهنگسازی این ایده عجیب که تا آخر رمان توسط نویسنده دائم القا می شود در ظاهر جامعه ما کاملا نقض شده است.

آمار طلاق جامعه باسواد امروزی ما بیشتر است و یا سی سال پیش ما؟
امروزه زنان ما بیشتر قرص آرام بخش مصرف می کنند یا درگذشته؟
شدت مراجعه به مشاورین توسط همین باسوادها ومدرک دارها بیشتر است یا مادران ما؟
رویگردانی ازخالق و رو آوردن به حرف ها و دستورات شیطان درعرصه ی جهانی با سواد امروز، نمود بیشتری دارد یا…؟ نویسنده ی این نقد تحصیل کرده است اما توجه دارد که برای اینکه افراد را به حرکت دربیاوریم نیازی نیست که یک فرهنگ و اندیشه درست را زیر شلاق برداشت های نادرست خودمان بگیریم.

هرچند نویسنده خودش در سیر داستان نتوانسته است این حقیقت را بپوشاند.
و مجبور شده است با شخصیتی چون خانم جون، پیرزن فهمیده یا مادرهای داستان که قدیمی هستند و عاقل و مومن و البته موفق هم هستند، سخن قبلی خودش را هم رد کند و در ادامه داستان مهناز طلاق داده شده را برای آنکه رشد دهد و تربیت کند به کلاس شعر و موسیقی و… می فرستد. امری که در جامعه امروز ما فراوان است و باز هم به آمار مراجعه کنید حرف راست و درست این نیست که اگر می خواهید رشد کنید به مراودات مختلط و کلاس های مختلف بروید (راهکار نویسنده کتاب) بلکه سخن حق و راست و درست این است که اگر می خواهید رشد کنید زندگی دنیا را درست ببینید، استعدادها و توانمندی ها و علایق تان را رشد دهید و در کل فقط با احساس زندگی نکنید و با عقل و سلاح علم و دانش پیش روید.

اما به هرحال کتاب درقسمت های مختلف برای متاهلین مناسب است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

دلهره های خیابان وحید

داستان از زبان یک کودک با سن 5 تا 7 ساله نقل می شود. اما واقعیت را نویسنده مراعات نکرده؛ از زبان یک کودک چنان بزرگانه نوشته که نوجوان 13ساله یا بالاتر حوصله ی خواندن آن را دارد.
 

نقد رمان دلهره های خیابان وحید: ۱۸۰ صفحه درباره دفاع مقدس که کلمه ای از غیرت خدایی، خباثت صدام، کفر آمریکایی ها، انقلاب و شهدا در آن نیست

 

نقد رمان دلهره های خیابان وحید ، نویسنده : محمدرضا مرزوقی

داستان از زبان یک کودک با سن ۵ تا ۷ ساله نقل می شود. اما واقعیت را نویسنده مراعات نکرده؛ از زبان یک کودک چنان بزرگانه نوشته که نوجوان ۱۳ساله یا  بالاتر حوصله ی خواندن آن را دارد.
کتاب دلهره های خیابان وحید، داستان شروع جنگ عراق و ایران است.


داستان از زبان کودک آبادانی است که وضعیت خانواده های آبادان را می گوید:
از کمبود غذا و ترس،
از بی برقی و ترس،
از بمباران ها و ترس،
از فرار مردم و ترس،
از نداشتن وسیله و ترس
و…

نویسنده با نگاه بزرگانه ای همه چیز را می بیند:
از نجس کردن رختخواب شبانه تا شکم زن باردار و دعواها و دلسوزی ها و ترس ها و موشک ها…
ریز و جزئی همه ی حرف ها را می زند.
از زبان ننه تا دختر همسایه.
از نوع خوابیدن تا نوع نگاه کردن.

… اما جالب است که چند چیز را اصلا نمی بیند و در نتیجه در این کتاب صد و هشتاد صفحه ای خیلی چیزها را نمی نویسد:
– جنگ و بدبختی هایش را خوب می بیند و خوب می نویسد اما از غیرت و مردانگی و دفاع مقابل ظالم هیچ نمی نویسد.
– انواع موشک و قطع برق و گرما و کمبود ها را می بیند اما عامل آن ها را که این ظلم ها را سر مردم مظلوم می آورد نمی بیند.
– از زبان کودک همه چیز گفته، یعنی تمام حرف های مردان و زنان کوچه و محله را شنیده اما یک کلمه نه از امام، نه از انقلاب، نه از شهدا، نه از دفاع، نه از غیرت خدایی، نه از کفر آمریکا، نه از خباثت صدام… از هیچ کدام حرف نمی زند.
جنگ، جنگ، جنگ…
جنگ بد است اما چه کسی این بدی را رقم زده؟
نویسنده سکوت می کند.

ترس از جنگ در دل نوجوان ایجاد می شود اما نه ظالم را می شناسد نه احساس وظیفه برای دفاع از میهن در او پیدا می شود و نه حرف های وجدانی، غیرتی و مسلمانی.
و کودکی که تمام زیبایی و زشتی ها را می بیند در تمام داستانِ اهل شهرش حتی یک اشاره به مردمی که خدا شناسند و اهل بندگی خدا نمی کند.
انگار آبادان یک کفرستان است و جنگ هم دفاع نمی خواهد.

اواخر کتاب دلهره های خیابان وحید هم اشاره می کند به چند رزمنده که از مردم می خواهند برای نجات جان شان شهر را ترک کنند مردم هم مسخره می کنند که با کدام وسیله؟!
صحنه طوری است که بین رزمنده ها و مردم هیچ محبتی نیست، بلکه آنها را هم مسخره می کنند.
این کتاب برگی از تاریخ ایران است که خیانت به مردم ایران است و غیرت و تعصبشان.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
نمکتاب ...
جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

اتاق

زنی ١٩ساله توسط مردی "نیک پیر" دزدیده می شود و به مدت ٧ سال در اتاقی محبوس می شود زن با کمک پسر بچه اش نجات پیدا می کند.
 

نقد رمان اتاق: فرهنگ و وضعیت اسفناک حقوقی کودکان در امریکا

 

نقد رمان اتاق نوشته ی اِما دون اِهو
زنی ١٩ساله توسط مردی بنام “نیک پیر” دزدیده می شود و به مدت ٧ سال در اتاقی محبوس می شود؛ در آخر زن با کمک پسر بچه اش نجات پیدا می کند.

این رمان ٣۵٠ صفحه ای داستان روزهای زندانی شدن زن دراتاق و بعد فرارشان است.
نویسنده ریزترین جزئیات زندگی زن و کودک را ترسیم کرده است.
در هر دو موقعیت زمانی و مکانی.

کتاب تنها روایت سختی های زندگی آنهاست و البته تدبیرهایی که زن به کار می برد تا بتواند امید را در دل خود و بچه اش زنده نگه دارد.

در صفحه ٢۶۴ اشاره می کند به وضعیت اسفناک حقوقی کودکان در امریکا:

  • جاهایی وجود دارد که هر پنج بچه در یتیم خانه روی یک تخت می خوابند و شب ها دهانشان را با نوار می بندند تا صدایشان درنیاید.
  • بچه هایی که توسط پدرهایشان هر شب مورد تجاوز قرار می گیرند.
  • بچه های زندانی که آنقدر فرش می بافند تا کور می شوند.

تمام حرف هایی که امریکایی ها و اروپایی ها در مورد رعایت حقوق کودک و سند ۲۰۳۰ برای ارتقاء بچه های دنیا می زنند دروغ است، دروغ است، دروغ… :

  • در طول داستان زن را مجبور به مصاحبه می کنند تا پول گیرش بیاید و بتواند آینده اش را بگذراند.
  • در مصاحبه به جای آنکه واشکافی کنند که چگونه فرهنگ مزخرف امریکا چنین منجلابی تولید کرده؟!؛ زن را زیر فشار می گذارند که چرا بچه ات را پیش خودت نگه داشتی و او را که تازه آزاد شده اذیت می کنند که فردایش خودکشی می کند.

امریکا یک کشور نیست که کریستف کلمب کشفش کرده باشد؛
گم نشده بود ؛
بلکه سرخپوست ها انسان هایی بودند که آنجا زندگی می کردند؛
سفید پوستان حمله کردند و کشتند و تسخیرش کردند.
نتیجه شد مردمی با فرهنگ وحشی که به گفته خودشان
نه به زن؛
نه به بچه ؛
نه به…
رحم نمی کند.

در همین صفحه ٢۶۴ نوشته شده:
– می دانستید در امریکا ٢۵٠٠٠ نفر در سلول های انفرادی زندان ها، اسیر هستند؟
– بعضی هایشان بیش از بیست سال است که در زندان به سر می برند.

در آخر:
کاربران اینستا و تلگرام نامردند که این ها را هشتگ نکنند و به اطلاع شیفتگان فرهنگ آن ها و نقادان فرهنگ ایران نرسانند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
نمکتاب ...
چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۰۸:۰۰ ب.ظ

با گرگ ها

داستان درباره مادر و دختری است که در خانه ای در برفها زندگی می کنند.آنها در این خانه به وحشی کردن گرگ های رها شده ای که با ناز تربیت شده بودند می پردازند.
 

نقد رمان با گرگ ها: رمانی با تم کاملا سیاسی و القا مثبت خوی وحشی گری

نقد رمان با گرگ ها نوشته کترین راندل.
رمان نویس انگلیسی که برای روسیه نوشته شده است.

در کشور روسیه اشراف گرگ نگه می دارند. آن را تربیت می کنند تا به کسی آسیب نزند. اما اگر به کسی آسیب زد در جنگ رهایش می کنند.

داستان درباره مادر و دختری است که در خانه ای در برفها زندگی می کنند.
آنها در این خانه به وحشی کردن گرگ های رها شده ای که با ناز تربیت شده بودند، می پردازند.
مادر روی صورتش جای چنگال گرگ است.
دو تا از انگشتانش را گرگ خورده است.
سرِ گوش دختر خورده شده است و…

در کتاب هیچ استدلالی برای علت وحشی کردن آنها آورده نشده است.

مادر و دختر وحشی و کثیف اند در همه جای خانه تکه گوشت های خورده شده توسط گرگ پیدا می شود.
گرگ هایی که از سمت اشراف می آیند موهای بلندی دارند این مادر و دختر می روند سرشان را می کنند داخل موهای این گرگ ها.
در حال حاضر شنیدنش موجب انزجار می شود.
اما نویسنده آنقدر زیبا داستان را جلو می برد که اگر همان موقع یک گرگ بگذراند جلوی مخاطب سرش را می کند در موهایش.

گرگ های وحشی شده از خانه بیرون می زنند و به دیگران آسیب می زنند.
به ماموران حکومت مرکزی تزار آسیب می زنند و سه تا از سربازها را گاز گرفته و دستهای آنها را کنده اند. تزار برای جلوگیری از این مساله دستور نابودی این گرگها را می دهد.

ولی مخاطب دیگر به گرگ وحشی علاقه مند  است.
یک ژنرال این مادر و دختر را می زند که دیگر به این کار ادامه ندهند.
اما آنها توجه نمی کنند و مخفیانه به کار خود ادامه می دهند.
ژنرال خانه ی آنها را آتش می زند، اما خواننده دیگراز مادر و دختر که گرگ ها را وحشی می کردند و از وحشی­گری گرگ بدش نمی آید .
بلکه از ژنرال متنفر می شود و طرفدار گرگ خبیث وحشی هست.

پس از آتش زدن خانه شان یکی از سربازهای تزار طرفدار این دختر می شود و به او کمک می کند و خودشان را می رسانند به حکومت مرکزی.
مردم هم به همراه گرگهای وحشی به آنها می پیوندند و طرفدارشان می شوند.

سر و وضعشان ژولیده،
لباسهایشان بوی خون گرگ می دهد.
آلودگی و کثیفی…
این موارد در داستان ذکر می شود اما مخاطب منزجر نمی شود.

شاید فقط ۵۰۰۰ بار کلمه گرگ در داستان وجود دارد.

در حکومت مرکزی وارد شده، گرگ ها به سربازان که از ترس نمی توانند شلیک کنند حمله می کنند و خلاصه با کمک گرگ ها حکومت را سرنگون می کنند.

نویسنده کتاب انگلیسی است.

داستان ها انگلیسی است.

حکومت ظالم است، گرگ وحشی خوب است .

وحشی کننده گرگ خوب است.

مردم طرفدار وحشی ها هستند.

نتیجه آنکه حاکمان انگلیسی که صدها سال است با ظلم به کشورها سلطه دارند و وحشیانه هرجا می روند خراب می کنند. مثال دم دستی اش قتل عام هشت میلیون ایرانی در صد سال گذشته است، رمان چاپ می کند برای آنکه حکومت روسیه را سرنگون کند.

نکته: جالب این است که در برفها به شدت مقاومت می کنند.

بعضی نقاط کتاب تکه های نامیزانی دارد که اول فکر می شود که ایرادات کتاب همین تکه هاست ،اما وقتی به جلو می رویم متوجه مسایل مهم تر می شویم.

مثلا دختر وحشی است،
زنها وحشی اند،
نقش زن را حساب کنید،
زن ها انقلاب را مدیریت می کنند،

کاری که با اندلس کردند و زنها را به فساد کشیدند و جامعه را خراب کردند،
در ایران هم دارند با فسادی که ترویج می کنند، زنها را به میدان می آورند و قصد سرکوب دارند.

جالب آن است که خوی وحشی گری تقدیس شده، اگر نگوییم تسبیح شده و پاک نشان داده شده است.

بریده ای از کتاب:

 نگهبانان خیلی چیزها دارند که ما نداریم در عوض ما خیلی چیزها داریم که آنها ندارند.

آنها آموزش دیدند اسلحه دارند در عوض ما سبک و سریعیم.
ما می تونیم از ناودانها بالا بریم آنها نمی توانند دنبال ما بیایند.
قدم های ما کمتر سرو صدا می کنه.

مدام دارد ترغیب می کند اگر چیزی نداریم…

….اونا خیلی چیزا رو فراموش کردند یادشون رفته چه جوری گاز بگیرند ،
تف کنند،
چنگ بزنند،
ما هم که قرار نیست مثل آقایون متشخص بجنگیم؛
کاملا کتاب وحشی است.

نکته: اسم سرباز جذب شده به سمت دختر که بخاطر عقایدش سه روز در خانه ژنرال شکنجه شده است ایلیا است.

نوشتارش خیلی جذاب نیست ، فقط آنهایی که کتاب ترسناک دوست دارند جذب می شوند. تکرار کتاب بسیار زیاد داشت و بالای صد صفحه آن قابل حذف است.

اما برای جذب شدن خواننده و علاقه مندی او به گرگ ها و وحشی گری های آنها آنقدر داستان را کش می دهد، که خواه ناخواه مخاطب با گرگها مانوس می شود.
و آن زمان وقتی در داستان گرگی وحشی گری می کند و کسی را گاز می گیرید مخاطب ناراحت نمی شود.

نکته هیچ سربازی نمی تواند به گرگها شلیک کند و به جز یکی دو تا گرگ کشته نمی شوند. جالب آن است که سرباز تفنگ دار ضعیف است گرگ قوی است و مخاطب نیز گرگ را تقدیس خواهد کرد.
کتاب کاملا تم سیاسی دارد و در ذهن ها القائات خاصی ایجاد می کند…  

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۰
نمکتاب ...
دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۰۰ ب.ظ

چایت را من شیرین می کنم

نقد رمان چایت را من شیرین می کنم: کسی کمی سست ایمان باشد در میان چینش داستان و اتفاقات ناگوار آن دست دلش می‌لرزد.

 

نقد رمان چایت را من شیرین می کنم ، نویسنده: زهرا بلند‌دوست
کتاب ماجرای دختری است با پدری از سازمان منافقین و مادری معتقد.
اما سارا در این میان تنها برادرش، دانیال را دوست دارد و شیفته اوست.
او پدرش را سازمانی متعصب و مادرش را مذهبی بی‌عرضه می‌داند.

مادر این داستان اهل جنگیدن برای حفظ زندگی و شور و نشاط خانواده اش هست یا نه؟
اگر اهل مبارزه است پس نمی تواند افسرده باشد.
اگر اهل مبارزه نیست، پس چرا با دو بچه و همسر منافقش رفته خارج از کشور و طلاق نگرفته از همسرش؟

این مادر انقدر افسردگی می گیرد که به انسان القا می شود که:
اگر پای دینت بایستی در آخر افسردگی می گیری !!!
اما آیه قرآن است که «ان تنصرو الله ینصرکم» : اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری می نماید.
مادری که اینگونه مقابل پدر می ایستد، پس کجاست یاری خدا برای او؟ چرا واقعیت که برخورد محبت آمیز خدا با بندگان مومنش هست در کتاب به خوبی نشان داده نشده؟!

جذابیت کتاب خوب است و مخاطب را به دنبال خود می‌کشاند.
نویسنده می‌کوشد خدا، اسلام، انقلاب، سپاه و اطلاعات را خوب معرفی کند و داعش و اربابانش را پلید….

نمی‌گویم موفق نبوده است اما کتاب با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کند که معرفی آن به عنوان کتاب خوب جای تأمل دارد.

اما برخی از این مشکلات:

۱. ابتدای کتاب، قوت داستان در نقد خدا و اسلام زیاد است، نویسنده خوب از خجالت خدا و مذهبی‌ها درمی‌آید.
اگر کسی کمی سست ایمان باشد در میان چینش داستان و اتفاقات ناگوار آن دست دلش می‌لرزد و به سارا و ساراها حق می‌دهد که این چه خدایی است….


بیش از اندازه حس نفرت دختر داستان زیاد است به طوری که از ابتدا تا انتهای داستان به خدا و مسلمانان دری وری می گوید، در صورتی که این حس نفرت بسیار زیاد ، مربوط به این سن نیست؛
بلکه مربوط به یک خانم ۶۰ ساله است .
در این سن ، این حس بسیار راحتتر از این حرفها عوض می شود.

اما در ادامه ی ماجرا که سارا می‌ خواهد از اسلام دفاع کند جریان چندان منطقی نیست؛
بلکه خواننده با دختری احساساتی روبروست که تحت تأثیر جو و دلی که درگیر عشق است، اسلام را می‌ پذیرد.
مغالطات اول داستان باید جای خود را به منطق بدهد که این اتفاق نمی‌ افتد.


۲. دیالوگ های سارا به دختری که در آلمان بزرگ شده نمی‌ خورد؛
بلکه بیشتر شبیه دختران احساساتی و گاهی لوس است که در همین کوچه پس کوچه‌ ها بزرگ شده‌ اند.
البته این بیان ، تعریف از تربیت شده‌ های خارج نیست، نوع بیان مدنظر است که حرفه‌ ای نوشته نشده.


۳. طی یک سری اتفاقات پسری جوان می شود حافظ این دختر جوان ، که بعدا شهید می شود.
رابطه سارا با حسام که نامحرم هستند اصلا صحیح نیست و وزارت اطلاعات قطعا برای چنین مواردی نیروی زن قرار می‌دهد.
این همه خلوت و قرآن خواندن و لقمه گرفتن….

دختر ویژگی خاص خوبی ندارد که پسر بخواهد عاشق او بشود، آن هم پسری که اینقدر فعال و… است.
به صحنه های تکراری زیاد پرداخته است و اینکه واضح صحنه های عشق بازی دختر و پسر را بیان کرده که این دور از شان مدافعان حرم است.
شخصیت ها، شوخی ها و مراوده هاشون سبک است.


۴. حسام پس از عقد در جواب سارا که می گوید: «مگه تو رنگ چشمهایم رو دیده بودی؟» ؛

جوابی می‌ دهد که شأن بچه‌ های اطلاعات را زیر سؤال می‌برد.

۵. مادر سارا زن مذهبی و بی‌ عرضه‌ ای است که جز دعا چیزی بلد نیست.
با توجه به عاقبت بخیری دانیال و سارا می‌ شد تمام این دعاها و رفتارهای مادر جهت صحیح به خود بگیرد.

۶. نویسنده تا توانسته اتفاقاتی آورده تا کشش داستان را زیاد کند به طوری که حوصله ی خواننده از این همه اتفاقات که گاهی طی ۲ ،۳ صفخه پیش می آید سر می رود و از این همه کش و قوس خسته می شود.

نقاط مثبت:

داعشی ها را خوب زیر سوال برده است.

اطلاعات و سپاه را خوب نشان داده است.

منش رفتاری غرب در مقابل داعشی ها را بیان کرده است.

اخلاق متدین را خوب نشان داده است.

بدی سازمان مجاهدین را خوب نشان داده است.

معما گونه بودن داستان آن را جذاب کرده است..

در مجموع خانم بلنددوست نویسنده توانایی است که با اصلاح این موارد و تلاش در عرصه نویسندگی، می‌ تواند آینده‌ ی خوبی داشته باشد ان‌ شاالله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۰۰
نمکتاب ...